گفتگو با نسرين رمضانعلى در باره اول مه

يک دنياي بهتر: اول ماه مه امسال متفاوت بود. چه عواملى در اين تغيير دخيل بودند، چگونه چنين ائتلافى شکل گرفت؟

 نسرین رمضانعلی: روز جهانی کارگر امسال همه جا متفاوت بود. بحران سرمايه دارى مجددا دعواى کارگر و سرمايه دار را همه جا زير نور انداخت و اهميت جنبش کارگرى و حرکاتش بيش از پيش روشن شد. وضعیت بهم ریخته جمهورى اسلامى٬ تشديد بحران اقتصادى و تاثيراتش بر زندگى کارگران٬ طبعا يک عامل تلاش براى برگزارى اول مه بود. همينطور خانه کارگريها و شوراهاى اسلامى تلاش خود را روى تبديل اول مه به روز دفاع از رژيم و شرکت در انتخابات و تبليغ براى کانديداى خاصى متمرکز کرده بودند. خانه کارگر اقداماتی را نيز شروع کرد اما بدليل ترس خودشان و بيتوجهى کارگران اين تلاشها در همان نطفه سقط شد. مسئله ديگر تعيين حداقل دستمزدها بود که موجبات نارضايتى شديد در ميان کارگران را فراهم آورده بود. وضعيت معيشتى طبقه کارگر و بيکارى و اخراجهاى گسترده و شرايط وخيم کار٬ توجه را به اول مه بيشتر کرده بود. کارگران در گوشه و کنار ایران به استقبال اول مه رفتند تا حرف خودشان را بزنند٬ در مقابل اين وضعيت فلاکتبار اعتراض کنند٬ و دست شان را در دست هم طبقه ايهايشان در دنيا بگذارند. کارگران و فعالين با هدف برگزارى يک اول مه مستقل به تدارک مراسمها رفتند.علیرغم محدوديتهاى حکومتى که تحميل شد٬ و هر ضعف و کمبودی که وجود داشت٬ باید به دست اندارکاران و سازماندهندگان مراسمهای روز جهانی کارگر در شهرهای مختلف ایران تبريک و زنده باد گفت.

بر پایه این ضروت ها و مباحثی پیرامون اینها کميته اى براى اجراى مراسمهاى اول مه بوجود آمد. اما در مورد اینکه چگونه این ائتلاف صورت گرفت باید گفت کمیته برگزاری مراسمهای اول ماه مه یک تجربه تازه نبود. تا آنجا که من به خاطر دارم کمیته برگزاری اول ماه مه یک سنت شده است. طبقه کارگر در هر بخشی و هر کجا توانسته نقاط ضعف دشمن طبقاتی خود را شناخته و تحلیلش از اوضاع بر اساس واقعیتهای عینی بوده است٬ بر اساس این شناخت راه پیشروی را برای مبارزات خود هموار کرده است. هر کجا قدرت بسیج بیشتری داشته است توانسته مانور بدهد و دولت سرمایه داری را به عقب براند. در دل تحلیل این اوضاع است که این کمیته وجودش ضرورت پیدا می کند و تشکیل میشود. برای مثال درشهرهای کردستان هر ساله بجز سال گذشته مراسمهای که برگزار میشود تحت نام کمیته برگزاری اول مه برگزار میشود. زیر تمامی قطعنامه ها و شعارها و پلاکاردها امضای کمیته برگزاری بوده است. بخشا فعالین مراکز کارگری و بخشا تشکلها و کمیته و نهادهای کارگری از تشکیل دهنده کمیته های برگزاری اول ماه مه بودند. در شهرهای کردستان بخصوص سنندج و سقز بخاطر سنت برگزاری روز جهانی کارگر فعالین این عرصه اختلافات و کشمکشها را کناری میگذاشت و تلاش می کرد در صفی متحد مارش روز جهانی کارگر را در خیابانهاى شهر به پیش ببرد.

اما امسال در تهران شاهد حرکتی بودیم که تشکلها و نهادهاى کارگری طی نشستها و مباحثی که داشتند به این نتیجه رسیدند که روز جهانی کارگر بجای شرکت اعتراضى در مراسمهای حکومتی مراسم مستقل برگزار کنند. اين البته اولين مراسم مستقل اول مه نبود اما شاهد بروز یک اعتماد بنفس در میان فعالین کارگری بودیم. فعالينى که خرده اختلافات را کنار گذاشتند و توانستند متحدانه فراخوان مراسم روز جهانی کارگر را بدهند. در چنین اوضاعی بود که ائتلافی شکل گرفت و تمامی نقشه های به اصلاح بخش اصلاح طلب رژیم نقش بر آب شد. تصميم امسال فعالين و نهادهاى کارگرى تصميم شجاعانه و جديدى بود و به همين اندازه بنظرم خونی تازه را در رگهای بخشهای زیادی از اعضا و فعالین این کمیته به جریان انداخت و دوباره این تشکلها جانی گرفتند.

يک دنياي بهتر: مباحثى که منجر به برگزارى چنين اقدام مشترکى شد، کدامها بودند؟ چگونه گرايشاتى که بعضا استفاده از امکانات "خانه کارگر" را تبليغ ميکردند، کنار زده شدند؟

نسرین رمضانعلی: معمولا طيفى از مباحث در جریان نشستها طرح میشوند. بخشا کنار زده شدند و بخشا هم عمل کرد. بنظرم یک گرایش رادیکال درون کل این تشکلها بود که حاضر نبود به شرایط موجود تمکين کند و اساس حرکت خود را شرکت در مراسمهای خانه کارگر بگذارد. چون بنا به سنت سالهاى گذشته بحثی در جریان بود که برویم در مراسمهای اعلام شده خانه کارگر شرکت کنیم و در این مراسمها خواستها خود را طرح کنیم٬ شعار بدهیم و پرچم خودمان را در این مراسمها بلند کنیم. خوشبختانه این خریداری نداشت. خانه کارگر خیلی بیچاره تر و بدنام تر از آنست که توان بسیج و به میدان آوردن کارگران را داشته باشد. بقول یکی از کارگران با یک حلب روغن دادن نميتوانند کارگران را پشت سر حکومت بسيج کنند. و حقیقتا انزوای این بخش از سرکوبگران مدیون مبارزات و افشاگری مرتب این بخش از کارگران رادیکال است. در چنين فضائى گرایش امکانگرا نمیتواند ابراز وجود کند و تلاش ميکند خود را با شرایط تطبیق دهد تا مقابله کند چون میداند از همان اول بازنده خواهد بود. همچنین نظراتی هم طرح شدند که مايل بودند روز جهانی کارگر را با برگزاری پیک نیک در دشت و کوه سپری کنند و اسمش را بگذارند گلگشت و چند تاعکس یادگاری هم بگیرند. انگار این اسم حرکت را سیاسی میکند! تیر اینها هم خطا رفت. يا مباحثی که میتوانست همین ائتلاف را به هم بریزد خریداری نداشت. بنظرم اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در ایران چنان است که چنین بحثهائى نمیتوانست سمپاتی ایجاد کند.

وقتى در بحثهاى همین فعالين و نهادها دقيق ميشويد ميبينيد که سکتاريسم در ميان آنها چنان ريشه دوانده که حتى به اعتمادها هم ضربه زده و حتی نگرانی ها و دودليها ميان فعالين تا روز مراسم قابل مشاهده بود. حساسيت ها در موارد ديگر هم بوده است از جمله اينکه چرا قطعنامه بدون تصويب در مراسمها روى سايت رفته است. با تمام اينها که ريشه در مسائل ديگر دارد٬ نفس اين اقدام و متحد شدن در اول مه و تصميم به برگزارى مراسم مستقل بحثهاى ديگر را کنار زد.

يک دنياي بهتر: چه ارزيابى از تجربه اين دوره اول ماه در ايران داريد؟ کمبودها کدام بودند؟

نسرین رمضانعلی : حرکت امسال يک گام بجلو بود. نه فقط بر استقلال طبقاتى و مراسمهاى مستقل تاکيد بيشترى شد بلکه تلاش شد که در بعد سراسرى کارى صورت بگيرد. اين افق در مقايسه با سکتاريسم و پراکندگى تاکنونى افق روشنترى بود. اول مه در ايران تجارب مختلفى در دوره هاى متفاوت دارد. بررسی این تجارب و برجسته کردن نقاط قوت و ضعفها کارى ضرورى است و مبارزه کارگرى را برای پیش روی آماده خواهد کرد. نکته ديگر اعلام يک عزم بود. کارگران توهمى نداشتند که نيروى سرکوب سراغشان خواهد آمد. روزهاى قبل از اول مه فضا معلوم بود. با اينحال تصميم شان را اجرا کردند. اين يعنى دوره سرکوب و ساکت کردن کارگر تمام شده است. يعنى با دستگیری و زندان و احضار٬ با قرارداد موقت و به گرو گرفتن نان شب خانواده های ما٬ نمیتوانید جلوی رشد مبارزات این جنبش عظیم را بگیرید. این حرکت جانی تازه به مبارزات جاری داده است. و بالاخره همانطور که اشاره کردم نقش کارگران راديکال و سوسياليست در ايزوله کردن سکتاريسم مهم بود. بدون اين اقدام اول مه به اين صورت ممکن نبود. اول مه امسال جنبش کارگرى ايران بيشتر مورد توجه ها قرار گرفت و ارزيابيها و تحليلهاى رايج بيشتر ربط و بى ربطى شان ثابت شد.

کمبودها زياداند. فقدان تشکل هاى توده اى کارگران اولين کمبود است. متکى نشدن به توده هاى طبقه کارگر و انتقال جشنها و مراسمهاى اول مه به مناطق و محلات کارگرى کمبود ديگر است. مسائل زيادى هست که بعنوان موانع پيشروى عمل ميکنند که بايد جداگانه در موردش حرف زد. اول مه با هر کمبودى يک گام بجلو بود. 

 

يک دنياي بهتر: يک ويژگى اين تجمعات کماکان عدم حضور سازمانيافته توده کارگر است، چگونه ميتوان اين روز را به روز اعتراض توده هاى کارگر تبديل کرد؟

نسرین رمضانعلی: اين سوال در ميان خود فعالين نيز طرح شده است که چرا مراسمهای روز جهانی کارگر با حضور توده کارگران روبرو نميشود. بدون تردید اختناق بی تاثیر نبوده است. اما چه کارهائى بايد انجام داد که این مراسمها با ابعادی خیلی گسترده تر برگزار شود؟ یکی از اقداماتی که باید در دستور کار فعالین و رهبران و تشکلهای و نهادی کارگری قرار میگرفت٬ متمرکز شدن بر روی محل کار و زندگی کارگران بود که متاسفانه به این جنبه از فعالیت کمترین اهمیت داده نشد.

برای مثال خواستهای طبقه کارگر یک خواستهای واقعی و عینی هستند که بر اساس همان بندهای قطعنامه میتوان اجتماعات روز جهانی کارگر را توده ای تر کرد. دوری از محیط کار و زندگی کارگران مدتها است بین این تشکلها و طبقه کارگر فاصله انداخته است. ببینید وقتی با تمامی موانع و مشکلات و معضلات فراخوانی داده شد٬ ابتدا تنها یکی دو روز مانده به روز جهانی کارگر محل اجتماع به اطلاع عموم رسانده شد. فعالین و دست اندرکاران این تجمعها می دانند که رژیم حتی اگر تنها یک ساعت قبل از برگزاری مراسمها هم مطلع شود سریع منطقه را نظامی می کند. راه برون رفت از این اوضاع نه اعلام مراسم در جائی که مردم برای تفریح حضور دارند و در کنارش فعالین و کارگران بیايند در سایه جمعیت مراسم برگزار کنند٬ بلکه اطلاع رسانی وسیع در محل کار و زندگی کارگران می توانست نیروی واقعی را بسیج کند. تنها یک نسخه از این فراخوانها در مراکز کارگری به چشم نخورد. در محلات کارگری و در شهرکهای فرهنگی بخصوص آنها نیز اعتراضاتی را قبل و بعد از روز جهانی کارگر داشتند. گره زدن این اعتراضات و مبارزات بايد توسط فعالین در محل صورت گیرد. تکیه این تشکلها برای بسیج نیرو در رسانه های خبری بود. نه اینکه نیروی که هر روز او را در محل کار و زندگیش می بیند. این ضعفی اساسی است که بکرات حزب ما در این زمینه صحبت کرده است و اتفاقا اول مه امسال تجربه ای تازه بود.

حتما خود اين نهادها اول مه را مورد ارزیابی قرار خواهند داد. اما يک معضل ديگر کماکان اینست که توده کارگران با اين تشکلها نيست. پشتوانه اجتماعى قوى اى ندارند که با سوتی بتواند هزاران هزار کارگر را بسیج و به صف کنند. ريشه اين موضوع اساسا به فاصله بین این تشکلها و طبقه کارگر برميگردد که موجب ايزوله شدن فعالین ميشود. فعالينى که بخشا نه براى اجتماعى شدن در ميان کارگران بلکه تلاششان صرفا براى حفظ خود تشکل است. بنظر من یک مسئله مهم دیگر عدم تکیه این نهادها بر مجامع عمومی است. آنجا هم که مجمع عمومى فعالين برگزار ميشود درک درستى از آن نيست. بگذارید در همین حرکت مثالی بزنم: اولا قعطنامه ای صادر شد که این در مورد قعطنامه کشمکش زیاد بود. برای من جالب است وقتی فعالین این تشکلها بگویند که خواستار لغو سنگسار و اعدام شدن یک مسئله حقوقی است و به مبارزات ما که صنفی است ربطی ندارد و ما نمی توانیم در مقابل این خواست از خودمان دفاع کنیم! اين در حالى است که دانشجوى تحکيم وحدتى هم امروز اين شعار را ميدهد.

یا تصويب قطعنامه و انتشار آن کار درستى نبود. همین نیز بحثها را داغ کرد و نگرانیهائی در میان کارگران ایجاد کرد که چطور است قطعنامه ای که ما از وجودش خبر نداریم بعنوان قطعنامه سراسری روز جهانی کارگر اعلام شد؟ يعنى در همين حد اعضای سندیکای شرکت واحد یا هفت تپه و سایر تشکلها شاید بخش بزرگی از آنها از وجود این قطعنامه خبر نداشتند. نميگويم که کارگران لابد مخالف آن بودند. صاف و ساده ميپرسند از جانب من چيزى را اعلام ميکنى که من نديدمش. اين سبک کارى و حتى نگرشى است. نمیشود با اين اقدامات و تحت بهانه شرایط اختناق هر چیزی را تصویب کرد و به اسم طبقه کارگر داد. این یک سنت غلط است که کماکان این تشکلها با خود حمل می کنند. این سنتها است که مجامع عمومی را به رسمیت نمی شناسد و حضور توده کارگران را جدی نمیگیرد. اینها همان سنتها بازدارنده ای است که هر روزه فعالین رادیکال و سوسیالیست با آن دست پنچه نرم میکنند. چگونه می شود ابعاد تجمعات را توده ای کرد؟ بنظرم زمانی که فکوس فعالیتها به مکان واقعی خود معطوف شود و گرنه همین ضعفها خواهد ماند و مزمن ميشود.

دوست دارم یک مسئله دیگر را اشاره کنم. و آن مسئله گرفتن مجوز است. چرا بايد از دولتى که به هر بهانه اى پرونده سازى و سرکوب ميکند و اتهامات حاضر و آماده را عليه ما دارد٬ رفت و درخواست مجوز کرد؟ فکر میکنم امسال این اشتباه هر ساله را تکرار کردند. دنبال مجوز رفتن بقول بعضى از فعالين یعنی بیائید من را دستگیر کنید! این تنها خوش خیالی است که سوری هم شده برویم تقاضا کنیم. 

حزب اتحاد کمونیسم کارگری در این زمینه خیلی تلاش کرده است که چگونه و چطور می شود مبارزات و اعتراضات را توده ای کرد. فکر می کنم مباحث حزب ما بازتاب خوبی در میان فعالین داشته است. تردیدی ندارم حرکت امسال بی تاثیر از نقدهای ما در این رابطه نبوده است. متاسفانه موارد خیلی زیادی است که به خاطر مسائل امنیتی نمیتوان به آن اشاره کرد. قطعا حزب در فرصتهای مناسب به مباحث ديگر خواهد پرداخت.

يک دنياي بهتر:ارزيابي شما از علت تعرض گسترده به فعالين کارگرى در اين روز چه بود؟ معناى اين تهاجم  و هراس رژيم اسلامى چيست؟

نسرین رمضانعلی: رژیم سرکوب میکند٬ زندان میکند٬ اعدام میکند که به حاکمیت خود ادامه دهد. بنابراین نمی شود توهمی نسبت به رژیم داشت. تعرض به تجمع کنندگان روز جهانی کارگر در ادامه سیاست سرکوب رژیم اسلامی است. بدون این ماشین سرکوب که آجر رو آجر این حکومت يکروز بند نميشود. بدون سرکوب اين رژيم دوام نمى آورد. کدام اعتراض و کدام تجمع و کدام حرکت برای ابتدائی ترین خواستها با سرکوب روبرو نشده است؟ مگر خانواده های کارگران نساجی کاشان و قزوین و سنندج را به تازیانه نبستند؟ مگر اعتراضات معلمین را با دستگیر چند صد نفری پاسخ ندادند؟ مگر اعتصاب شرکت واحد را به خون نکشیدند؟ بنابراین سرکوب مراسمهای روز جهانی کارگر بر فعالین  عیان بود. من فکر می کنم هیچ کدام از شرکت کنندکان در این مراسمها کوچکترین توهمی نداشتند که این مراسمها مورد هجوم اوباش اسلامی قرار خواهد گرفت. تعدادی دستگیر می شوند و احکامی برای فعالین صادر خواهد. شکی نداشتند بر خانواده های آنها فشار خواهند آورد و وثیقه های سنگین تعیین خواهند کرد. هر کسی تنها یک روز در ایران زندگی کرده باشد میداند با چه جانورانی روبرو است. رژیم از تحرک کارگرى ميترسد و هجوم سراسريش به اين دليل بود که کارگران دست و پايشان را جمع کنند. رژيم کارش اينست که اعتراضات را سرکوب کند. اگر سرکوب نکند که تاریخ مصرفش از همان بدو سر کار آمدنش به پایان رسیده بود. سرکوب جزو شرايط مبارزه ماست. تمام مسئله اينست که ابزار سرکوب را فلج و نهايتا نابود کنيم.

يک دنياى بهتر: براي آزادي دستگيرى شدگان چه بايد کرد؟ چه مجموعه اقدامات را مد نظر داريد؟

نسرین رمضانعلی: من دوست دارم اینجا یک واقعیت را بگویم شاید به مزاج بعضیها خوش نیاید. ببینید مبارزه واقعی برای آزادی دستگیر شده ها یک پایه اصلیش در درون خود طبقه کارگر است. آن نیروئی که میتواند رژیم را بترساند و وادار به عقب نشینی کند نیروی متحد طبقه کارگر است. تردیدی نیست مبارزات در خارج کشور و افشاگری و غیره بی تاثیر نیست. اما حداقل تجربه نشان ميدهد که تاثیر فورى و مستقیم نداشته است. بیش از 13 روز است که 120 فعال کارگری و شرکت کننده در تجمع روز جهانی کارگر دستگیر شده است. بنظرم حمایتها اتحادیه کارگری و محکوم کردن جمهوری اسلامی یکی از اقدامات است. اما مهمترین حرکت باید دو مسئله باشد: یکی خانواده های دستگیر شده ها و تشکل هاى فراخوان دهنده  نیرو سازمان دهند. عکس فعالین دستگیر شده را در محلات و مراکز کارگری پخش کنند. کوتاه بنویسند جرم همسر من٬ پدر من٬ مادر من٬ خواهر من٬ برادر من٬ این است که خواهان پرداخت حقوقهای معوقه شده است. حمایت کنید و عزیزانمان را از بند نجات دهیم. پایین هر کدام از عکس فعالین یکی از بندهای قطعنامه اول مه را بنویسند و بگویند برای آزادی و برابری٬ برای لغو قرادادهای موقت٬ برای مبارزه علیه بیکار سازی های دسته جمعی٬ برای افزایش دستمزد٬ دستگیر شده است. ما را حمایت کنید. فعالین نه تنها در مراکز کارگری بلکه در محلات کارگری وسیعا بر دیوارها اسامی کارگران دستگیر شده را بنویسند و خواهان آزادی آنها شوند.

120 کارگر و فعال دستگیر شدند. یعنی حداقل در 120 کوچه می تواند همسایه را جمع کرد و گفت حمایت کنید. طومارهای امضا شده تحت عنوان عزیزانمان را آزاد کنیم تهيه کنيد. اين تشکلها هرچند عضو دارند بايد مشغول اينکارها باشند. بايد جنبشى توده اى براى آزادى کارگران براه انداخت. در کنار این اقدامات صندوق حمایت از خانواده ها را بايد سازمان داد. نهادها و کمیته های ضرورى کارى را تشکيل داد. روی اتوبوسهاى شرکت واحد عکسهای دستگیر شده ها را نصب کنند. وقتی اسامی دستگیر شده ها بر دیوارهای شهر و کوچه ها نقش ببندد٬ وقتی عکسهای دستگیر شدگان در هر ایستگاه اتوبوسی چسپیده باشد٬ وقتی طومارها در محلات دست به دست بگردد که امضا کنند٬ وقتی که کارگران مراکز کارگری عکسهای این دستگیر شده ها را بر تابلوی اعلانات خود بچسپانند٬ وقتی در مراکز کارگری وقت نهارها و استراحتها مجامع عمومی خود را برگزار کنند٬ و در اقدامات جدی حتی برای آزادی فعالین دستگیر شده دست از کار بکشند٬ خيلى تاثير مستقيم و فورى دارد. اقدامات مشابه را می شود در دستور خود گذاشت و عملی کرد. همبستگی طبقاتی را بويژه بايد در شرایط حساس و تند پیچها با اتحاد و اعتراض نشان داد. *